پانيذپانيذ، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

گل خوشبوی مامان

بدون عنوان

دوست داشتني ترين آدم ها       چيزهاي كوچك، مثل دوستي كه هميشه موقع دست دادن خداحافظي، آن لحظه قبل از رها كردن دست، با نوك انگشت‌هاش به دست‌هايت يك فشار كوچك مي‌دهد ….. چيزي شبيه يك بوسه.   مثلا راننده تاكسي‌اي كه حتي اگر در ماشينش را محكم ببندي بلند مي‌گويد: روز خوبي داشته باشي دخترم.   آدم‌هايي كه توي اتوبوس وقتي تصادفي چشم در چشمشان مي‌شوي، دستپاچه رو بر نمي‌گردانند، لبخند مي‌زنند و هنوز نگاهت مي‌كنند.   آدم‌هايي كه حواسشان به بچه‌هاي خسته توي مترو هست، بهشان جا مي‌دهند، گاهي بغلشان مي‌كنند.   آ...
19 شهريور 1390

بدون عنوان

اينها كلماتي هستند  كه از  هفت هشت ماهگي به كار مي بردي البته همه كلمات يادم نمياد ولي هر چه كه يادم باشه برات مي نويسم   ايجي=اين چيه؟ آدا=خاله دادا=دايي مامان جون اپسر= مامان جون افسر آشدمدونه= آشپز خونه پختوداق =پرتقال     داشوق=قاشق دادمه=يادمه     بچكم= بچشم ...
19 شهريور 1390
1